یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
قالب وبلاگ

بیشتر اندیشمندانی که اندیشه هایشان در تاریخ علمی و اجتماعی جهان تاثیرگذار بوده و افکارشان باعث به وجود آمدن تحولی درمسیر اجتماع یا علم شده است، شاعرانی زبردست نیز بوده اند و در اکثر مواقع از ابزار شعر برای بیان افکار وایده های خود استفاده می کردند. و شعر ماندگار هم شعری است که هدفی داشته باشد، نه اینکه فقط برای خوشایند اشراف و شاهزادگان و مدح و تعریف و تمجید آنان گفته شود، که اینگونه اشعار نه تنها دردی از اجتماع دوا نمی کنند، بلکه خود دردی بزرگ  از دردهای جوامع بشری به شمار می روند.

ادیب فرزانه و اندیشمند بزرگ معاصر، معلم شهید استاد دکتر شریعتی نیز از همان اندیشمندان تاثیرگذاری است که در برهه ای از زمان، در اجتماع خود تاثیری بسیار ژرف بجا نهاد. او از جمله اندیشمندانی است که از زبان شعر نیز برای بیان مقاصد خود استفاده کرده است.

دکتر شریعتی را همگان می شناسند. او کسی است که نیازی به معرفی ندارد وبه گفته خود:

 از نقطه ای و خاکی برخاسته است؛ کویر: جایی که آبادی نیست، جایی که سعادت و رفاه و برخورداری نیست، خشکی است و فقر و سختی زندگی.

و از طرفی وابسته به طبقه ای هست و نژادی که در آن خون هیچ شریفی از آنهایی که شرافتشان به طلا، زر و زور وابسته است، خوشبختانه نیست.

او رادمردی بود نستوه که هرگز در مقابل دشمن سرخم نکرد و در زیر شکنجه های اوننالید، چرا که می گفت:

 نه من هرگز نمی نالم ، قرنها نالیدن بس است؛ می خواهم فریاد بزنم،  اگر نتوانستم سکوت می کنم. خاموش بودن بهتر از نالیدن است، نالیدن فرزندان ماکیاولی را مغرور می کند.

آثار ادبی دکتر شریعتی سرشار از درد جامعه است و به عبارتی دکتر ادبیات را وسیله می دانست نه هدف .  او قلم را امانتی الهی می پنداشت و به عنوان ابزاری مقدس آن را می پرستید:

قلم توتم من است، امانت روح القدس من است، ودیعه مریم پاک من است، صلیب مقدس من است،

در وفای او اسیر قیصر نمی شوم، زرخرید یهود نمی شوم،

بگذار بر قامت بلند و راستین و استوار قلمم به صلیبم کشند، به چهار میخم کوبند، تا او که استوانه حیاتم بوده است، صلیب مرگم شود، شاهد رسالتم گردد و گواه شهادتم باشد.

تا خدا ببیند که به نامجویی بر قلمم بالا نرفته ام، تا خلق بداند که به کامجویی بر سفره گوشت حرام توتمم ننشسته ام، تا زور بداند، زر بداند و تزویر بداند،

که امانت خدا را فرعونیان نمی توانند از من گرفت،

ودیعه عشق  را قارونیان نمی توانند از من خرید،

و یادگار رسالت را بلعمیان نمی توانند از من ربود.

هر کسی را، هر قبیله ای را توتمی است،

توتم من، توتم قبیله من قلم است،

قلم زبان خداست، قلم امانت آدم است، قلم ودیعه عشق است.

هر کسی را توتمی است، و قلم توتم ماست.

آثار ادبی دکتر شریعتی بیشتر در حوزه نثر است و در نظم فعالیت چندانی ندارد. اما آثار منثور او به قدری زیبا و جذاب است که چیزی کمتر از شعر ندارد.

ما در اینجا به ذکر دو نمونه از آثار ادبی او بسنده می کنیم:

نمونه ای از آثار منثور دکتر شریعتی:

مرا کسی نساخت، خدا ساخت،

نه آنچنان که کسی می خواست، که من کسی نداشتم.

در باغ بی برگی زادم و در ثروت فقر غنی گشتم و از چشمه ایمان سیراب شدم .

و در هوای دوست داشتن دم زدم و در آرزوی آزادی سر برداشتم و در بالای غروب قامت کشیدم.

و از دانش طعامم دادند و از شعر شرابم نوشاندند و از مهر نوازشم کردند.

تاحقیقت دینم شد و راه رفتنم.

 و خیر حیاتم شد و غار ماندنم.

و زیبایی عشقم شد و بهانه زیستنم.

 

نمونه ای از اثا منظوم دکتر شریعتی:

تا سحر ای شمع بر بالین من، امشب از بهر خدا بیدار باش

سایه غم ناگهان بر دل نشست، رحم کن امشب مرا غمخوار باش

آه ای یاران به فریادم رسید، ورنه مرگ امشب به فریادم رسد

ترسم آن شیرین تر از جانم ز راه، چونکه از پای افتادم رسد

گریه و فریاد بس کن شمع من، بر دل ریشم نمک دیگر مپاش

قصه بی تابی دل پیش من، بیش از این دیگر مگو خاموش باش

همدم من مونس من شمع من، جز تو اندر این جهان غمخوار کو

واندر این صحرای وحشت زای مرگ، وای من وای من یارکو

اندر این زندان من امشب شمع من، دست خواهم شستن از این زندگی

تا که فردا همچو شیران بشکنند، ملتم زنجیرهای بردگی

 

 

 

 

 


[ پنج شنبه 83/9/19 ] [ 12:56 عصر ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موسیقی وبلاگ
ابزارهای مفید
تماس با ما
استخاره آنلاین با قرآن کریم


Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت

آمار بازدید


بازدید امروز: 58
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 270126